دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند
دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند
دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند
دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند
وز یار یادگار دلم یاد کرد ماند
وز یار یادگار دلم یاد کرد ماند
وز یار یادگار دلم یاد کرد ماند
وز یار یادگار دلم یاد کرد ماند
بر شاخ عمر برق گذشت و خزان رسید
بر شاخ عمر برق گذشت و خزان رسید
بر شاخ عمر برق گذشت و خزان رسید
بر شاخ عمر برق گذشت و خزان رسید
یک نیمه زو سیاه و دگر نیمه زرد ماند
یک نیمه زو سیاه و دگر نیمه زرد ماند
یک نیمه زو سیاه و دگر نیمه زرد ماند
یک نیمه زو سیاه و دگر نیمه زرد ماند
بر نخل بخت و گلبن امیدم ای دریغ
بر نخل بخت و گلبن امیدم ای دریغ
بر نخل بخت و گلبن امیدم ای دریغ
بر نخل بخت و گلبن امیدم ای دریغ
خار بلا بماند، نه خرما نه ورد ماند
خار بلا بماند، نه خرما نه ورد ماند
خار بلا بماند، نه خرما نه ورد ماند
خار بلا بماند، نه خرما نه ورد ماند
عمرم بشد به پای شب و روز و غم گذاشت
عمرم بشد به پای شب و روز و غم گذاشت
عمرم بشد به پای شب و روز و غم گذاشت
عمرم بشد به پای شب و روز و غم گذاشت
موکب دو اسبه رفت و همه راه گرد ماند
موکب دو اسبه رفت و همه راه گرد ماند
موکب دو اسبه رفت و همه راه گرد ماند
موکب دو اسبه رفت و همه راه گرد ماند
دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت
دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت
دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت
دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت
یک لحظه جفت بود و همه عمر فرد ماند
یک لحظه جفت بود و همه عمر فرد ماند
یک لحظه جفت بود و همه عمر فرد ماند
یک لحظه جفت بود و همه عمر فرد ماند
گردون نبرد ساخت به خون ریز با دلم
گردون نبرد ساخت به خون ریز با دلم
گردون نبرد ساخت به خون ریز با دلم
گردون نبرد ساخت به خون ریز با دلم
در دیده خون دل ز نشان نبرد ماند
در دیده خون دل ز نشان نبرد ماند
در دیده خون دل ز نشان نبرد ماند
در دیده خون دل ز نشان نبرد ماند
خاقانیا چه ماند تو را کاندهش خوری؟
خاقانیا چه ماند تو را کاندهش خوری؟
خاقانیا چه ماند تو را کاندهش خوری؟
خاقانیا چه ماند تو را کاندهش خوری؟
کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند
کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند
کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند
کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند